يلدا در آينه ي چشم كودكان
آيينه در آيينه بزرگ، كوچك ، يراق گرفته يا قاب گرفته عروسكهاي زيباي كه لباس محلي پوشيده اند ، ميوه هاي خشك شده و تزيين شده ، گاري هاي لبو ، شمعهاي روشن ، جاجيم ها و پارچه هاي ترمه شكلهاي همه را به خاطر مي سپاري نگاه مي كني ، چرخي مي زني دوباره در آيينه تصوير مي بيني ، تصويري از گذشته هاي نه چندان دور ياد مادر بزرگ مي افتي قطره اشكي گوشه ي چشمت مي نشيند،با سر آستين دلت آيينه را پاك مي كني در دلت فاتحه ايي براي عزيزان ازدست رفته كه اين روزها جايشان دركنارت خالي است مي خواني به افقهاي روشن آينده مي انديشي سر بلند مي كني دورو برت را مي بيني ، صداهايي مي شنوي چه صداي آشنا و خوبي ، صداي بچه ها شورو همه همه ي آمدنشان با لباس هاي رنگي و دلي شاد وارد سالن مي شوند همه دوست دارند دور كرسي بنشينند و ياد خانه ي مادر بزرگ را زنده نگه دارند . دور اين كرسي مهرباني هست شعر حافظ هست شيريني و نقل حماسي از ورزش زور خانه ايي و نقالي از شاهنامه خوان اول يا خوان هفتم يا خوان دل ما همه و همه براي اين است كه سنت ديرينه مان را در غبار روزگار به دست فراموشي نسپاريم و به بچه هايمان بياموزيم بچه هاي عزيز ما ميراث دار سنتهايمان بوديم و اول دفتر زندگيمان را به نام خداي دانا اكبر و اعلم خداي عالم گشوديم و شروع كردم حالا نوبت شماست فلك را سقف بشكافيد و طرحي نو در اندازيد تا فرداي شماهم با ميراث كهن و تمدن عظيم ايراني لا به لاي همان كلماتي كه خداوند مهربان اول نويسنده اش بودو سرود ن و القلم و مايسطرون
يكي و دو تا، سه تا و چهار تا دانه هاي انار را مي شماريم با نظم و ترتيب كنار هم مي نشينيم دلهايمان را يكي مي كنيم پاييز پر از رنگ رابه خداي رنگها و نقاشيها مي سپاريم و چشم به سپيدي آسمان مي دوزيم تا دركنارهم بها ر زندگاني را رقم بزنيم . اينجا مركز شماره 3 سنندج واقع در شهرك بهاران است كارشناسان استان همراه مدير كل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانا ن به ميزباني مسئولين و هنرمندان شهر سنندج بر آمده اند تا جشن پربارو خاطره انگيزي براي اعضاي كانون پرورش فكري و دانش آموزان مدرسه ي سميه بسازند .
يكي از رسوم شب يلدا قصه گويي وحافظ خواني است به رسم بزرگان ايوب نقشبندي استاد دانشگاه فرهنگيان وحافظ شناس برجسته ومحقق شاهنامه و غور در شاهنامه ي كردي اينگونه از حافظ سخن سرايي مي كند او حافظ را روانشناس و روانكاو بزرگي مي داند ومعتقد است كه حافظ احساس مشترك عرفاني ودنيايي انسان را به خوبي دريافت كرده وشناخته است. كلام حافظ آنگونه نغز بوده كه پنجاه سال بعد ازمرگش به اولقب لسان الغيب داده اند درخصوص فال با حافظ هم به اين مطلب اشاره مي كند كه سادگي كلام حافظ مردم را با اشعار او همذات پندار مي كند هركسي از ظن خود اشعار حافظ را معني ودريافت ميكند اوسبك عراقي را مي ستايد و اين نكته ي جذاب و استادي حافظ است كه عشق زميني و آسماني را دركنارهم مي آورد وگاه دوپهلو دراين باره سخن سرايي ميكند وشايد اين رمزو رازماندگاري حافظ است زيرا انسان هم عشق زميني را دردل دارد هم عشق الهي وهردو دانه هاي يك تسبيح اند .وهردو ازكودكي درنهاد بشر هستند.
بيشتر بخوانيد : شيشه هوشمند
درپايان سخنانش چند غزل از حافظ ميخواند كه باسه تار سعيد فتحي فضا را آكنده ازمعني ميكند و موشكانه جمع حاضر را در درياي كلمات حافظ شناور ميكند واز قضا تفالي هم به حافظ مي زند .
سوار بر قايق شعر به ساحل قصه ي زمستان مي رسيم قصه ايي از گذشته هاي دور داستان پسر سياح و خانم زمستان يا كوري سياح وخاتوزمهرير كه بيان شيواي نادياحمزه كرمي مسئول مركز شماره ۳ ومسئول اين برنامه آنرا با معرفي رسم ورسومات شب يلدا درهم مي آميزد و ميگويد زمستان وسپيدي هم زيباست وماهمچنان منتظريم كه بقچه بهار دامن زمستان را پرگل كند.
سعيده خليلي از آرزوي يلدا مي گويد آرزوي دختري به نام يلدا كه دوست دارد شب زمستان بادستان خودش آدم برفي درست كند غافل از اينكه اين روزها آدم برفي ها در شعرها زندگي مي كنند و در شعر هنگامه الوند بانام آدم برفي خود را نمايان ميكنند. آنچه دراين برنامه برجسته مي نمود نقالي يك عضوكودك به نام بهار گوراني وعضو ارشد كانون به نام مهتا الماسي بود كه در دنياي شاهنامه خوش زيسته بودند و از اين باغ ميوه ي زيبايي براي سفره ي شب يلداي ايراني چيده بودند.
منبع: پايگاه خبري كودك و نوجوان
برچسب: ،
ادامه مطلب